22.3.96

ساخت وبلاگ

دیشب به مناسبت ورود پسرمون جانانمون رفتیم کافی شاپ البته من خواستم کیک بخرم به همین مناسبت یعنی اولین سال ورود امید زندگیمون به مدرسه ..ولی محمد پیشنهاد داد بریم بیرون که هر چی خواست بخوره واییی چه معجونی یعنی انقدر مغز و موز داشت نتونستیم همه رو بخوریم.شب ساعت 9.3 رسیدیم و ادریان کم کم اماده خواب شد تا 11.30 که ا.نشب میشد 10.30 خوابید و اونوشب به طور رسمی تازه رفت رو تخت خودش خوابید .دیگه کاملا احساس بزرگی کرد عشق ما.صبح هم فیلمش هست خیلی مست خواب بودمگه 22.3.96...
ما را در سایت 22.3.96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghayemamanbaba بازدید : 75 تاريخ : جمعه 3 تير 1401 ساعت: 23:45

ساعت 10.16 شبه .بچه ها خوابیدن و محمد تازه رفته بخوابه .منم کتابم تموم شد دیدم هیچ کاری بهتر از مرور عکسهای گذشته نیست .واقعا از دیدن اونا لذت بردم .از بعضی هاش سریع گذشتم .این واقعیته واقعا وقتی میبینم زمان چقدر سریع داره میگذره اعصابم خورد میشه .با اینکه همه اون عکسها شکر خدا یاداور چیزای خوبه برام ولی افسوس که زمان خیلی سریعتر از اونی که فکر میکنیم میگذره.بگذریم فردا اولین روزیه که ادریان داره میره اردو بدون من از طرف مدرسه البته شاید همراه ماشین 22.3.96...
ما را در سایت 22.3.96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghayemamanbaba بازدید : 79 تاريخ : جمعه 3 تير 1401 ساعت: 23:45

ساعت 3 صبح روز جمعه  7.2.97من و محمد و رایمند با افسون عزیزم  حرکت کردیم به سمت فرودگاه امام.واقعا با بغض افسون رو از زیر قران رد کردیم.خیلی بهتر که نزاشتیم بقیه اعضای خونوادم بیان تهران والا فیلم هند 22.3.96...ادامه مطلب
ما را در سایت 22.3.96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghayemamanbaba بازدید : 119 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 13:52

ادریان و رایمند تند تنددارن بزرگ میشن.ادریان سومین دندونش هم لق شده و امادست برای رفتن به کلاس اول.رایمند هم دیگه از شیر گرفتمش پوشک رو هم 2 ماه هست شروع کردم که دیگه تقریبا موفق به شب و روزش شدم.خیلی 22.3.96...ادامه مطلب
ما را در سایت 22.3.96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghayemamanbaba بازدید : 83 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 13:52

دیشب به مناسبت ورود پسرمون جانانمون رفتیم کافی شاپ  البته من خواستم کیک بخرم به همین مناسبت یعنی اولین سال ورود امید زندگیمون به مدرسه ..ولی محمد پیشنهاد داد بریم بیرون که هر چی خواست بخوره واییی چه م 22.3.96...ادامه مطلب
ما را در سایت 22.3.96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghayemamanbaba بازدید : 76 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 13:52

ساعت 10.16 شبه .بچه ها خوابیدن و محمد تازه رفته بخوابه .منم کتابم تموم شد دیدم هیچ کاری بهتر از مرور عکسهای گذشته نیست .واقعا از دیدن اونا لذت بردم .از بعضی هاش سریع گذشتم .این واقعیته واقعا وقتی میبی 22.3.96...ادامه مطلب
ما را در سایت 22.3.96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghayemamanbaba بازدید : 86 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 13:52

مامانم میگه یکسال بزرگتر شدی باید به همسر جونم بیشتر احترام بزارم.مادر خانم از این بهتر.بله امشب تولذمه با یک عالمه انرژی از خدا سلامتی بیشتر وبیشتر برای خودم و خونوادم میخوام.رایمند شیرین زبون 1.7 ماهشه عین بلبل حرف میزنه مثل داداشش زود حرف زده.یادمه همش از خدا میخواستم تو خونه جدیدم بشینمو یک قهوهای بخورم و استراحت کنم 22.3.96...ادامه مطلب
ما را در سایت 22.3.96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghayemamanbaba بازدید : 80 تاريخ : يکشنبه 9 ارديبهشت 1397 ساعت: 16:34

تولد ادریان رو 3 چند روزی زودتر گرفتم و خیلی خوب بود از کیکش و بقیه سفارشام راضی بودم شکر خدا.دیگه پسرم امید به خدا داره میره کلاس اول و با کلی قابلیت هایی که تو وجودشه میخوام یکی یکی بارورشون کنم.سه شنبه سال تحویل شد و بعد مراسم عکس اندازون و شام رفتیم خونه مادر پدر محمد و 4 شنبه پیش به سوی شمال .2 روز موندیم و عید دیدن 22.3.96...ادامه مطلب
ما را در سایت 22.3.96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghayemamanbaba بازدید : 83 تاريخ : يکشنبه 9 ارديبهشت 1397 ساعت: 16:34

میدونم خیلی زود میشینم روی مبل و یک قهوه میخورم و ریلکس میکنم و این روزهای پر از تلاطم جبران میشه.یک خونه نو و شیک اونم با سلیقه خوذمون.با دو تا جوجه طلاییهامون.همه خستگیها وقتی شب ۴ تایی دور همیم و رایمند وادریان با هم بازی میکنند وقهقهه شون خونه رو پر میکنه از بین میره.رایموند کلی زرنگ شده ۲ تادندون اسیاش ۱۳ ماهگی دراومده والان کامل زده بیرون ۲ تا دیگشم یکم اومده ۱۴.۵ ماهگی بیرون.دایره لغاتش بیشتر شده.تمام حرفها رومیفهمه و انجام میده با ادریان قایم موشک میکنه ودولا میشخ دنبالش میگرده.محرمی واسه من با نوحه میرقصید هر وقتم حال میکرد سینه میزد.دنبال مگس وپشه میدوا و ۲ تا دستای نازشو بهم میزنه مثلا کشتتشون.استند اسماشونم رسید که خیلی خوشگل شده .مونده فقط تندیس دست و پاهای عشقشون 22.3.96...ادامه مطلب
ما را در سایت 22.3.96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghayemamanbaba بازدید : 82 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 0:29

عشقولیای مامان بابا - راه رفتن 18.4 96 راه رفتن 18.4 96 اتفاقای روز به روز کودک بسیار دلنشین و شیرین برای پدر و مادره .حالا اون پدر مادر عاشق بچه باشن و اون بچه هم رایموند شیرین باشه وعشقمون پایان یازده ماهگی 18/6/94 اولین قدمش رو دو دفعه در روز برداشت.کلی ذوق زده شدیم.هر چند ایستادن بدون کمکش به مدت طولانی دیگه شروع راه رفتنشو نشون میداد.ادریان جون ما میره کلاس نقاشی واقعا هنرمنده خی 22.3.96...ادامه مطلب
ما را در سایت 22.3.96 دنبال می کنید

برچسب : رفتن, نویسنده : eshghayemamanbaba بازدید : 79 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 1:47